امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 89
برچسب ها :
یکی از فانتزیهام اینه که میتونستم فکر کردن به یه موضوعی را برای یه مدت مشخص محدود کنم...
مخصوصاً در مورد نتیجه یه کاری که دارم انجام میدم...
اینکه تهش چی میشه...
اصلا میشه یا نمیشه...
اگه نشه چی...
اگه بشه...
همه این فکرهای مزخرف که 24 ساعت توی مغزم مثل زنگ ساعت صدا میکنه...
نمیشه بهشون فکر نکرد...
همیشه مسخرهترین حرفی که تو یه شرایط اینجوری از بقیه میشنوم اینه که بهش فکر نکن...
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 104
برچسب ها :
عشق همین است...
همین که تو چاقویی هستی که من دائماً در زخمهایم پیچ و تابش میدهم...
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 125
برچسب ها :
من عاشقانه دوستش داشتم
اون عاقلانه طردم کرد...
منطق او حتی از حماقت من احمقانه تر بود...
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 110
برچسب ها :
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت...
بقیه ش هم نمیگذره...
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 99
برچسب ها :
عاشقش بودم و او قدر بزی فهم نداشت...
چه کنم باز که او حبه انگور من است...
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 113
برچسب ها :
.: Weblog Themes By Pichak :.